سال نو مبارک
سلام مهرسای گلم، بالاخره عید و دید و بازدید تموم شد و منم وقت کردم بیام یه سر به وبلاگت بزنم. امسال با دو سال قبل خیلی برای ما فرق داشت چون سال نو تو در کنار من و بابایی بودی. کلی رفتیم مهمونی و عیدی جمع کردی . اما یازدهم دوازدهم عید تو مریض شدی - اینقدر سرفه کردی که من و بابا سعید و بابایی منوچهر بردیمت دکتر. دکترم بهت شربت داد. الان خدارو شکر بهتری اما بعضی وقتا سرفه میکنی . خودتم از سرفه هات کلافه میشی و میزنی زیر گریه.منم حسابی اعصابم خورد میشه. تو این مدت یا درگیر تو بودم یا مهمونیا- الانم خوابیدی و تو خواب داری دستاتو میخوری فکر کنم گرسنته- باید شیرتو بدم. دوباره میام اینجا و برات مینویسم اگه بزاری البته اینم یکی از عکسات که روز او...
نویسنده :
مامانی
19:06